فیل و فنجان به قلم رویا یزدانپور
پارت نهم :
ـ ببخشید دیگه تقصیر خودتون بود. هر چی میگم دهنتون رو باز کنین انگار نه انگار. بعدشم پسر اینقد همونیزه مکانیزه خوب نیستا. من به خاطر خودتون میگم.
سپس لیوانش را درون کوله اش انداخت و به سمتِ دیگری رفت. قبل از دور شدن رو به من کرد و گفت:
...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Maryam
00سلام به نوسنده عزیز ممنون از رمان قشنگتون عالی بود امیدوارم میلاد و رویا به هم برسند و محمد هم به ملینا احساس میکنم محمد عاشق رویا شد وای دو دوست به جون هم میوفتند میلاد عشقش نسبت به رویا واقعیه